° ¤`•.¸° ¤`•.¸.•´ ¤ º°رنگیـــــــن کمــــان° ¤`° ¤`•.¸° ¤`•.¸•.¸.•´ ¤ º°

آهای تویی که خاطره شدی از خودت خاطره خوب به جا گذاشتی؟؟؟

 

تلخی

این روزهایم را


ببخشید !


دیگر


قندی


در


دلم


آب


نمیشود!

 

نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:39 توسط دختر تنها| |

بـعضے وقتا شُماره یکـے تو گوشیت هست کــﮧ نمیتونے بهش زنگـ بزنے

دلت ـَمـ نمیـآد پاک ـش کنــے


هروقتمـ چشمت بـﮧ اِسم ـش میفتــﮧ دل ـت یـﮧ جورے میشـﮧ


خیلــے دردناکـِ اوטּ لحظـﮧ


میفهمے


دردناکــِ .

نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:37 توسط دختر تنها| |

دقت کردین این گربه ها هم آدم شدن واسه ما ؟

قبلنا هیبتی داشتیم.از دور پخ میکردیم 3متر رو هوا بودن،

حالا از کنارمون رد میشن،نگاه معنادار چن ثانیه ای هم میکنن!

همینمون مونده به نشانه افسوس سرم تکون بدن

حالا دقت کردین همیشه وقتایی که با یکی ، شریکی چیپس یا پفک می خوری ..
هی توهم داری که در حقت اجحاف شده ..!

در زندگی آدم هایی هستند که دهنتو آسفالت میکنن …


حالا این به کنار

مرحله بعد از آسفالت شدن کسانی میان که با بتن کن می افتن به جونت

تر تر تر میرن رو اعصابت !

مژده مژده !


با ارسال یک پیامک خالی به شماره‌ی بنده

از مزاحمت تلفنی رایگان بهرمند شوید !


از نظر دکترها همه چی یا سرطانزاست

یا احتمال ابتلا به سرطانو چل و پنج درصد کاهش میده!


یه عده هم هستن که تا ما On میشیم، Off میشن


عزیزم خودتو اذیت نکن ، منم حوصله تورو ندارم!

بعضی از این پشه ها هم هستن، انگاری اگزوز زنبوری قورت دادن. موقع خواب صدای موتور سنگین میدن توی اتاق !

فک کن گذاشت من دیشب بخوابم!!! تا چشمم گرم میشد موتورشو روشن میکرد...چراغو روشن میکردم نبود:|

مراحل درس خوندن من :

خوابیدن روی جزوه

گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی

جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین

خاک گیری گوشه های موبایل

گرفتن چندین عکس با گوشی از خودم در حالت های مختلف ژست درس خوندن

اس ام اس بازی با بچه های كلاس که هر کدوم چه قدر درس خوندن

خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سرکلاس نوشتن

به فحش کشیدن استاد و فک و فامیل هاش

و در آخر هم خسته شدم و رفتم یه چیزی بخورم...!!

مادر شوهرا میگن عروسا اول لیمو شیرینن بعد یه مدت تلخ میشن...

اما یکی به این مادر شوهرا بگه لیمو شیرین همیشه شیرینه،

تا چاقو به جیگرش نزنن که تلخ نمیشه....

( به افتخار هر چی عروسه بزن کف قشنگرو)

تو جاده شمال بودم، یه دفه یه گاو پرید وسط جاده منم محکم زدم

رو ترمز و خیلی عصبی شروع کردم بوق زدن که بره ، دیدم نه همینجوری وایساده وسط

جاده داره چپ چپ نگام میکنه ،یه جوری نگام میکرد انگار منتظر بود پیاده شم روشو

ببوسم ازش عذرخواهی کنم ، یعنی درگیر جذبش شده بودم ، بعد دو سه دیقه دیدم دیگه

خیلی بد داره نگا میکنه، اومدم پیاده شم دیدم گاوه یه نگا به من کرد یه نگا به تابلوی محل

عبور حیوانات اهلی اونور جاده، بعد با افسوس سرشو انداخت پایینو رفت، یعنی این

حرکتش از فحش خوارو مادر بدتر بود، کلی خجالت زدمون کرد، فقط مونده بود قبل رفتن

یکم نصیحتم کنه

تو دستشویی پارک بودم که دیدم یکی داره در میزنه..... بعد از 10 ثانیه گفت : سلام چطوری؟

منم خجالت زده گفتم: خوبم مرسی!
گفت: چیکار میکنی؟
گفتم:آدم اینجا چیکار میکنه؟!؟
دوباره گفت :میتونم الان بیام اونجا؟
... ... ...
عصبانی شدم گفتم:نه هنوز خودم کار دارم
یهو دیدم داره میگه:"من بعدا بهت زنگ میزنم. الان یه دیونه ای تو دسشویی داره جواب سوالای منو میده."

 

 

پسر داییم میگه خوش به حالت که تک فرزندی!

میگم چرا؟ میگه: واسه اینکه برا خوردن ته دیگه مارکارونی کسی نیست شریکت شه! همچین منطقی دارن جوانانه فامیله ما!

                                                  
مثلآ میخواستن واسه روز معلم وقتی استاد میاد تو کلاس غافلگیرش کنن . وقتی استاد اومد یهو همه پا شدن ، هول شدن چی بگن ، به علت نداشتن تمرین قبلی خوندن : هپی برتدی تو یو ، هپی برتدی تو یو . . .


استاد :-؟
سایر حضار :|

 

نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:22 توسط دختر تنها| |

آخه چطوری دلت میاد ؟

کلی عکس باحال و کاریکاتور دیدنی ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:59 توسط دختر تنها| |

روی علامت مثبت خیره شوید.دایره های بنفش کمرنگ تر میشوند

خطای چشم!

dina746.loxblog.com

 

نوشته شده در 28 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب ,جالب,مطالب ,مطالب بسیارجالب,,ساعت 17:10 توسط | |

اول اینو بخون
فرض کن این عکس تو توی آفریقاست
و تو با یه طناب به درخت وصل شدی و مثل لنگر کشتی تو هوا معلق هستی
یه شمع هم به آرومی داره طناب رو می سوزونه
و یه شیر هم اون زیر واستاده تا تو بیفتی و شیره ناهارشو بخوره
و تا زمانی که طناب سالم باشه تو هم زنده هستی ، کسی هم نیست که بهت کمک کنه
تنها راه اینه که شیر رو متقاعد کنی که شمع رو خاموش کنه

چه جوری تو این کار رو انجام می دی…؟!

 

اگر میخواهی ادامه ی قصه را بدانی برو به ...

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:53 توسط دختر تنها| |

دوره ای شده که حاضرم به جای پت باشم ولی یه دوست خوب مثل مت داشته باشم...!!!

نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:44 توسط دختر تنها| |